حسام الدینحسام الدین، تا این لحظه: 13 سال و 4 ماه و 26 روز سن داره

حسام وقتی کوچک بود

ده ماهگی حسام

1391/4/2 23:51
نویسنده : مامان حسام
447 بازدید
اشتراک گذاری

سلام به پسر نازم.امشب مورخ یازده شهریور 1390.ساعت پنج دقیقه بامداد.

امروز نه ماهت تمام میشه ووارد ده ماهگی میشی.الان یک ساعتی هست که خوابیدی امشب دایی مرتضی به همراه بابابزرگ خونه مابودند به خاطر عید فطرودوتاییشون کلی باهات بازی کردن وتو از ته دل میخندیدیخنده
چند روزیه که موهات عمو اکبر با ماشین زده شدی شبیه ای کی یو سان.

حالا دیگه توی روروئک خیلی تند راه میری اگر هم دستهاتو بگیریم قشنگ میتونی راه بری.دیگه خودت بااسباب بازیهات بازی میکنی وکمتر از من میخای باهات بازی کنم کتاب خوندن دوست داری مخصوصا کتابهای رنگی خودتو.وقتی توی روروئک میشینی میری جلوی اینه با خودت خیلی جالب حرف میزنی وگاهی هم میخندی بعضی مواقع هم میری پای تلویزیون وباسیمهاش بازی  میکنی ومیخای که در بیاریشون.همه چیز ومیبری طرف دهانت مخصوصا نخ وپنبه رو.خیلی فضول شدی همینکه ایفون زنگ میزنه بدو میری طرفش تا ببینی کیه.

وقتی میریم خونه بابا بزرگ محکم وبا تمام قدرتت به کابینت اشپزخونشون لگد میزنی واز این کار حسابی ذوق میکنی.ماشین سواری رو هم خیلی دوست داری تو خوردنیها اب هندوانه رو دوست داری.

کلمه هایی رو که میگی اینان ددد ن ن ن بابا وماما.دوهفته ایه که بای بای رو ازعمو حسن یاد گرفتیبای بای.

شبها بر خلاف یک ماه پیش که بایدحتما راه میبردمت تا بخوابی با خوردن شیر به خواب میری و دیگه از این بابت مامان رو اذیت نمیکنی زمان شیر خوردن هم همه اش با سر وصورت من بازی میکنی ودستهاتو توی چشم و دهانم میبری بلا.چشمک 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (2)

بابای حسام
3 تیر 91 11:06
قربون اون خنده نازت بشم عزیزم .
فاطمه حلما با مامانیش
3 تیر 91 16:54
عمه جون چقد ناز خندیدییییییییییییییییی.....
چقد موهاتو زدی بهت میاد عزیزم
دوستت دارم خیلی زیاد.


ممنون عمه جون کی بشه موهای حلما رو بزنین بهش بیاد