تابستان نود و یک
سلام به پسر دوست داشتنی خودم.
تابستان گرم از راه رسیده .حسام هم مثل همه بچه ها دوست داره توی این هوای گرم اب بازی کنه ولی خب شرایط اپارتمان نشینی این اجازه رو نمیده بخاطر همین به اب بازی به این طریق راضی شده امیدوارم بتونیم یه فرصت اب بازی خوب براش فراهم کنیم تا دلش راضی بشه.
اینجا پسرم داره وضو میگیره.
اینم چندتا عکس از بازیهای تابستانی حسام جون.
حسام در صحن قدس حرم امام رضا.
اینجا هم حسام با باباجون رفته پارک وداره ازخوردن پفک لذت میبره.
بالاخره فرصت مناسبی فراهم شد تاحسام همراه بانفیسه دختر دایی خوب اب بازی کنن ولی هوا یه کم خنک بود وما دائم باید اب گرم میکردیم.
اینم یه عکس از کتابها واسباب بازیهای تابستانی پسری که خیلی دوستشون داره.
حسام حالا دیگه خیلی بهتر حرف میزنه جملاتش سه کلمه ای شده بعضی کلمات از فرهنگ لغاتش به یاد موندنی مثل بال قالقا(جاروبرقی)حناد(حسام)مانیمانی(بستنی)ومقک(نمک)و...
دوره بازیهای نمادین حسام ازاواسط بیست ماهگیش شروع شد مثلا خودش میزنه به خواب وخوپیش میگه یامثلا از توی ظرف خالی غذا برمیداره ومیخوره وبه به میگه.
به امید روزهای شیرین تر برای پسر خوبم.