مسافرتهای بهاری حسام در سال 92.
امروز مورخ 20 خرداد 1392.
سلام به پسر خوب و مهربون وشیطون خودم که چند وقتی اقا شده و بالاخره جیششو به مامان میگه .خوشبختانه تا حالا برام کار درست نکردی یه کم دیر شاید از پوشک گرفتمت ولی در عوض فهمیده شدی وخوب میتونی جیشتو نگه داری منم برات دو تاشرت انگری برد خریدم که خیلی دوستشون داری و یه تشویقی بود برات که دیگه پوشک نخوای بشی.خدا رو شکر این مرحله هم با موفقیت انجام شد و خیالم راحت شد.
حالا بریم سراغ چند تا عکس از پسرم.این عکس از روز 12 فروردین که رفتیم به پارک جنگلی شاندیز.
امسال بهار تصمیم گرفتیم بریم شیراز چون تا حالا نه من ونه بابا نرفته بودیم در ضمن هوا هم خیلی خوب بود فقط کمی از بابت تو نگران بودم چون تجربه های قبلی برای مسافرت باتو چندان رضایت بخش نبود ولی ایندفعه خدا رو شکر از لحظه سوار شدن به قطار خوشحال و راضی بودی.
حسام در ارامگاه سعدی و حافظ.
اینجا هم رفتیم شاهچراغ.
اینم باغ عفیف اباد از اینجابیشتر از همه خوشت اومد چون تا تونستی بازی کردی.
تخت جمشید اینجا حوصله ات به کلی سر رفت چون هیچ جاذبه ای برات نداشت برعکس منو بابا جون.
اینجا اتاقمون تو شیراز حسام همیشه دوست داره بخوابه و ماشین بازی کنه تا حرکت چرخا رو خوب ببینه.
حالا که پسر خوبی بودی تو مسافرت شیراز ومو قعیت هم فراهم بود خرداد ماه تصمیم گرفتیم با عمو قاسم بریم نوشهر اونجا هم خیلی پسر خوبی بودی و با اناهیتا سرگرم بودی فقط حیف که دو روز بیشتر باهم نبودین.
من عاشق این عکستم پسرم.قربون اون ژستت بشم عزیزم.
خدا رو شکر دو مسافرت کوتاه اما شیرین با پسرم داشتیم که کلی برامون خاطره شد.این فصل بهترین زمان برای مسافرت با بچه هاست به خاطر هوای معتدلی که داره و مشکل زیادی پیش نمیاد .
تا خاطرات دیگه از حسام در یک تابستان داغ.