حسام همراه مامان
سلام به عزیز مامان.
امروز اول ابان 1389 .انشاالله تا یه ماه و نیم دیگه قراره به دنیا بیای.الان حدود هفت ماه بیشتر که همراه مامانی.حالا دیگه میدونم که قراره صاحب یه پسر کاکل زری بشم تا الان تقریبا هفته ای یکبار با هم رفتیم حرم امام رضا.من همیشه از طرف تو هم سلام دادم امیدوارم زیارت هر دومون قبول باشه.این هفته مامان بزرگ اومده خونمون تا بریم برا پسرگلم سیسمونی بخریم .
مامان سعی کرده تو این مدت هر کاری رو که باعث سلامتی پسرم میشه رو انجام بده و از هر چیزی که باعث صدمه رسیدن بهت میشه چه جسمی وچه روحی پرهیز کنه تا پسرم با سلامت کامل به این دنیا بیاد.
ازاین به بعد قراره هر دو هفته یکبار برم پیش خانم دکترت تا از حالت بیشتر با خبر بشیم راستی حالا دیگه هر دفعه خانم دکتر گوشی میذاره تا صدای تو بشنویم صداش بلندتر وقوی تر می شنویم که این موجب خوشحالیمون میشه .این یه عکس از سونوی سه ماهگیت اینجا هنوز خیلی کوچولویی.
به امید دیدن روی ماهت بوس بوس.